علوا

معنی کلمه علوا در لغت نامه دهخدا

علوا. [ ] ( اِ ) صبر و نبات اوست. ( تحفه حکیم مؤمن ).

معنی کلمه علوا در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عُلُوّاً: بلندی - ارتفاع - برتری (درعبارت "نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی ﭐلْأَرْضِ وَلَا فَسَاداً "کنایه است از طغیان به ظلم و تعدی زیرا علو عطف بر فساد شده )
معنی عَلَوْاْ: برتری یافتند - تسلط یافتند
ریشه کلمه:
علو (۷۰ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه علوا

پس روشن شد كه منظور از جمله : (نبا ابنى آدم بالحق )، داستان پسران آدم ابوالبشراست و اينكه جمله را مقيد كرده به قيد (بالحق ) (با در نظر گرفتن اينكه اين جار با و مجرور حق متعلق به كلمه (نبا) يا كلمه(اتل )است ) خالى از دلالت و حداقل خالى از اشعار بر اين معنا نيست كه از اين داستانآنچه در بين بنى اسرائيل معروف شده ، دستخوش تحريف شده است ، و جزئياتى از آنساقط شده ، و خلاصه داستان مورد بحث بهنقل اسرائيليان حق نيست و تو اى پيامبر داستان را به حق بر آنان تلاوت كن و واقع همهمينطور است ، چون داستان هابيل و قابيل كه فعلا در تورات در سفر تكوين موجود استمطابق با نقل قرآن كريم نيست ، در تورات مساله آمدن كلاغ و منقار به زمين زدنش نيامده واز اين گذشته داستان طورى آمده كه بطور صريح و پوست كنده خدا را جسم دانسته ، (وتعالى الله عن ذلك علوا كبيرا).
( فاذا جاء وعد الاخرة ليسوؤ ا وجوهكم و ليدخلوا المسجد كما دخلوهاءول مرة وليتبروا ما علوا تتبيرا. عسى ربكم اءن يرحمكم ، و ان عدتم عدنا.(40) )
و جحدوا بها و استيقنتها أ نفسهم ظلما و علوا فانظر كيف كان عاقبة المفسدين(14)
و قطب راوندى و ابن بابويه رحمه الله عليهما روايت كرده اند به سندهاى خود از وهب بنمنبه كه : چون بخت نصر پادشاه شد پيوسته متوقع فساد و فجور بنىاسرائيل بود زيرا مى دانست كه تا ايشان گناه بسيار نكنند كه مستحق منع يارى خداشوند، او بر ايشان مسلط نمى تواند شد، پس پيوسته جواسيس مى فرستاد و ازاحوال ايشان خبر مى گرفت تا آنكه حال بنىاسرائيل متغير شد از صلاح به فساد و پيغمبران خود را كشتند، پس بخت نصر بالشكرش بر سر ايشان آمده و ايشان را احاطه كردند چنانچه حق تعالى مى فرمايد وقضينا الى بنى اسرائيل فى الكتاب لتفسدن فى الارض مرتين و لتعلن علوا كبيرا(747) كه ترجمه اش اين است : وحى كرديم بسوى بنىاسرائيل در تورات كه البته فساد خواهيد كرد در زمين دو مرتبه و سركشى و طغيانخواهيد كرد طغيان بزرگ .
(مؤلف گويد) اين پنج بيت را در مشهد رضوى در ذى قعدهسال 1007 سرودم و در شب پس از آن ، پدرم كه - رحمت خدا بر او باد - را در خواب ديدمكه نامه اى به من داد، كه در آن ، اين آيه نوشته شده بود: (تلك الدار الاخرة نجعلهاللذين لايريدون علوا فى الارض ولا فسادا والعاقبة للمتقين ) (1)
2- سوره قصص آيه 83: (( تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارضو لافسادا و العاقبة للمتقين . ))
(تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا فسادا والعاقبةللمتقين .)(186)
فرمود: سه چيز است : يكى اين كه بنده در آن چه كه خدا به او داده است ، مالكيتى براىخود قايل نشود؛ چرا كه بنده و غلام را ملك و مالى نيست .مال و ثروت را از آن خدا بداند و طبق اوامر او، آن را مصرف نمايد. ديگر اين كه بندهتدبيرى براى خود نداشته باشد. و شى ء سوم آن كه ، در آن چه كه خداوند تعالى امرو نهى اش فرموده است ، خود را مشغول سازد (و از آن اطاعت كند). پس چون خود را مالكعطاياى خداوند، نبيند، اتفاق بر او سهل شود، و چون تدبير خود را به او تفويض كند،مصايب دنيا براى او آسان گردد و چون به اطاعت و انجام اوامر و نواهى خداوندمشغول باشد، به ستيز و مباهات با مردم نپردازد. و چون خدا بنده اى را با اين سهخصيصه گرامى داشت ، دنيا و ابليس و خلق در نظر او خوار شوند و دنيا را براى تكاثرو تفاخر نطلبد، و آن چه را كه نزد مردم است ، براى عزت و بلندى مرتبه خود طلب نكندو روزهايش را به بطالت نگذارند. پس اين اولين درجه تقواست . خداوندمتعال فرموده است : تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض ولافسادا و العاقبه للمتقين .(289)
ممكن هم هست كه اين دو آيه يعنى آيه (سبحانه و تعالى عمّا يقولون علوا كبيرا وآيه(تسبّح له السموات ...) روى هم معناى استثناى در قياس مزبور را بدهند، و تقدير اينباشد: اگر با او آلهه ديگرى مى بوددر مقام غلبه بر او وعزل او و گرفتن ملك او بر مى آمدند، و ليكن خداى سبحان را هم ذات فياضش كه قوام هرچيز به او است او را تنزيه نموده و ربوبيتش را جدا شدنى از او وقابل انتقال به غير او نمى داند و هم ملك او كه همان آسمان ها و زمين و موجودات در آنهااست به ذات خود او را منزه دانسته و تسبيحش ‍ مى گويند.
- عن حسن بن على بن فضال عن ابيه ، قال : سئلت الرضا (عليه السلام )...فقال : ان الله تعالى لا يسخر و لا يستهزى و لا يمكر و لا يخادع ولكنه تعالىبجازيهم جزاء السخريه و جزاء المكر والخديعه ، تعالى عمايقول الظالمون علوا كبيرا (748)