عطسه کردن

معنی کلمه عطسه کردن در لغت نامه دهخدا

عطسه کردن. [ ع َ س َ / س ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) عارض شدن عطسه. ( فرهنگ فارسی معین ). عطسه دادن. عطسه زدن. خفیدن. زفرافیدن.

معنی کلمه عطسه کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) عارض شدن عطسه

معنی کلمه عطسه کردن در ویکی واژه

عطسه + کردن
عَ سِ کَ دَ
باد یا هوایی که از بینی با صدا بیرون می‌آید.

جملاتی از کاربرد کلمه عطسه کردن

داب یک حرکت رقص ساده است. از سال ۲۰۱۵ نیز از آن به عنوان یک ژست پیروزی یا بازیگری استفاده شده‌است، در پایان تبدیل به یک احساس فرهنگی در بین جوانان آمریکایی شده‌است. این حرکت یا رقص کمی شبیه به عطسه کردن به داخل آرنج و دستان می‌باشد.