عشر عشیر. [ ع ُ رِ ع َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حصه دهم از دهم حصه چیزی ، پس آن صدم حصه میشود از مجموعه اول ، چنانکه عشیر صدده است و عشر ده یک. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). یک جزء از صد جزء هر چیزی. ( ناظم الاطباء ) : یافت احمد به چهل سال مکانی که نیافت به نود سال براهیم از آن عشر عشیر.ناصرخسرو.ازین قدر کامروز دارم به علم نبودستم آن روز عشر عشیر.ناصرخسرو.
معنی کلمه عشر عشیر در فرهنگ فارسی
حصه دهم از دهم حصه چیزی پس آن صدم حصه میشود از مجموعه اول چنانکه عشیر صد ده است و عشر ده یک
جملاتی از کاربرد کلمه عشر عشیر
جهان فضل ابوالفضل کز فضایل او نیافت و هم فضولی گذر به عشر عشیر
ببین کهع آنچه بدیشان رسید در یک ماه به من رسید درین چار ماه عشر عشیر
بصد هزار صفت گر چه بیش نتواند که شرح عشر عشیر یکی از آن بدهد
بقای مدت عمر تو باد چندانی که باشدش ابد اندر شمار عشر عشیر
پس کند تحریر وصف ذات پاکش تا بحشر در خیالم نیست کآرد در قلم عشر عشیر
ور صوت این غزل نه روان بخش عز تست صوت روان زهره چو عشر عشیر باد
آنچه مقصود است، ای روشن ضمیر! برنیاید زان، مگر عشر عشیر
زانچه پیش است نیست عشر عشیر عمر دنیا ز خواب کمتر گیر
آنچه مقصود است ای روش ضمیر بر نیامد زان مگر عشر عشیر
این اشارت بس بود زیرا که گر گویم بسی هم نباشد آنچه هست اندر دلم عشر عشیر