عسیله

عسیله

معنی کلمه عسیله در لغت نامه دهخدا

( عسیلة ) عسیلة. [ ع ُ س َ ل َ ] ( ع اِ مصغر ) تصغیر عَسَل. ( دهار ). رجوع به عسل شود. || کنایه است لذت جماع را. ( از دهار ). نطفه وآب مرد، یا حلاوتی است در جماع که به لذت انگبین تشبیه دهند، و در تصغیر با تاء آمده است ، چون کلمه «عسل » غالباً بصورت مؤنث بکار رود. ( از منتهی الارب ).
عسیلة. [ ع ُ س َ ل َ ] ( اِخ ) آبی است در کوه قَنان در شرق سمیراء، و نام آن در شعر قحیف بن حمیر عقیلی آمده است. ( از معجم البلدان ). آبی است شرقی ِ سمیراء. ( منتهی الارب ). نام موضعی است به نجد به یک روز راه از وادی العروس. ( از ابن جبیر ) :
زآب شور نقره و ریگ عسیله زاعتقاد
سالکان از نقره کان و از عسل شان دیده اند.خاقانی.

معنی کلمه عسیله در دانشنامه عمومی

عسیله ( به عربی: عسیلة ) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در الرستن واقع شده است. عسیله ۳۶۰ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه عسیله

ز آب شور نقره و ریگ عسیله ز اعتقاد سالکان از نقره کان و از عسل شان دیده‌اند