عز و جاه
جملاتی از کاربرد کلمه عز و جاه
ای فدای تو عز و جاه همه آستان تو سجده گاه همه
رو به درگاه شهنشه نه که هر کو در جهان یافت عز و جاه از درگاه شاهنشاه یافت
دعوی زهد از برای عز و جاه لاف تقوی، از پی تعظیم شاه
چشمه خورشید سوی باختر خویش با شرف و عز و جاه و با خطر آمد
آن کو خلاف دولت او یافت در جهان از عز و جاه بهرهٔ خود بند و چاه یافت
ایا بخارا، چندین بزرگواری تو ترا چه مایه ثنایست و عز و جاه و مقام؟
عز و جاه مادران زین روست ای مادر بدان کاین چنین جنت ز حق در تحت اقدام امهاست
غلام شاه نجف چون صغیر شو که تو را بهر دو کون بس این عز و جاه خواهد بود
و بدان كه ذكر اين جمله در اين مقام براى رفع اشتباه و جواب مظنه سؤ الى است كه شايدنـوع مـردم ، كـه عـارف بـه نـظـام اتـم و فـضـاى كـامـن الهـى نـيـسـتـنـد، ايـن اشـتـبـاه وسـوال را دارند. و آن اين است كه بعد از آنكه بنده مؤ من در پيشگاه حق تعالى اين قدر مقامو مـنـزلت دارد، بـراى چـه بـه فـقـر و فـلاكـت مـبـتـلا مـى شـونـد. و اگـر دنـيـاقابل نيست ، چرا بعضيها غنى و ثروتمند مى شوند. جواب مى دهد كه حالات بندگان من واحـوال قـلوب آنـها مختلف است : بعضى آنها را غير از فقر هيچ چيز اصلاح نمى كند، او رافقير كنم براى اصلاح حالش . و بعضيها را جز بى نيازى و ثروت اصلاح نكند، آنها راثروتمند كنم . و اين هر دو كرامت مؤ من و عز و جاه اوست در درگاه مقدس حق تبارك و تعالى.
ز عشق کوهکن شیرین به خود می نازد و خسرو به این خوش دل که دارد این غرور از عز و جاه من
ز خرابی میار خوار بچشم زاهدانم بنگر که در خرابات چه عز و جاه دارم