عاجله

معنی کلمه عاجله در لغت نامه دهخدا

( عاجلة ) عاجلة. [ ج ِ ل َ ] ( ع ص ) مؤنث عاجل. رجوع به عاجل شود.

معنی کلمه عاجله در فرهنگ عمید

۱. = عاجل
۲. (اسم ) [مجاز] دنیا، این جهان.

معنی کلمه عاجله در فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) مونث عاجل . ۲ - ناپایدار فانی . ۳ - جهان خاکی این دنیا. یا حیات عاجله . زندگانی ناپایدار عمر فانی .

جملاتی از کاربرد کلمه عاجله

اما گناه چون نقص و امر عدمى است به خداى سبحان ارتباطى ندارد . منشاء هر معصيتى ياجهل است يا عجز يا ساير امور عدمى و خدا از همه آنها منزه است . خداوندوسايل را در اختيار همگان ، چه دنياخواهان و چه آخرت طلبان قرار مى دهد من كان يريدالعاجلة عجلنا له فيها ما نشاء لمن نريد ثم جعلنا له جهنم يصليها مذموما مدحوراَ و من اءرادالاخرة و سعى لها سعيها و هو مؤ من فاءولئك كان سعيهم مشكوراَ كلا نمد هولاء و هولاء منعطاء ربك و ما كان عطاء ربك محظورا (928)؛ گروهى از انسانها بهدنبال عاجله ، يعنى دنياى زودگذرند و گروهى آخرت طلب و آجله خواه ، و خدا هردو گروه را مدد مى كند و عطاى خود را از هيچ كس دريغ نمى دارد . اما امداد الهى بهدنياطلبان براى اتمام حجت است : (ليهلك من هلك عن بينة ) (929)؛ زيرا اگر ابزار ووسايل كار در اختيار تبهكاران نباشد، زمينه آزمون آنها فراهم نمى شود. البته امدادهاىغيبى الهى ويژه مؤ منان است و درباره معصيت معنا ندارد ؛ زيرا معصيت به عالم غيب بر نمىگردد و از نشئه تجرد و باطن عالم هرگز گناهنازل نمى شود .
بعضى هم گفته اند كه مراد از (عاجله ) نعمت هاى عاجله است ، بعضى نيز گفته اند كهمتاع دنياى عاجل است .
بدان كه از براى نفاق و دورويى ، مثل ساير اوصاف و ملكات خبيثه يا شريفه ، درجات ومراتبى است در جانب شدت و ضعف . هر يك از اوصاف رذيله را كه انسان در صدد علاج آنبـرنـيـايـد و پـيـروى از آن نـمـايـد، رو بـه اشـتـداد گـذارد. و مـراتـب شـدترذايـل چـون شـدت فـضـايـل غـيـر مـتـنـاهـى اسـت . انـسـان اگـر نـفـس امـاره را بـهحـال خـود واگذار كند، به واسطه تمايل ذاتى آن به فساد و ناملايمات عاجله نفسانيه ومـسـاعـدت شـيـطـان و وسـواس خـنـاس مـيـل بـه فـسـاد كـنـد، ورذايـل آن در هـر روز رو به اشتداد و زيادت گذارد تا آنجا رسد كه آن رذيله اى كه از آنپيروى كرده صورت جوهريه نفس و فصل اخير آن گردد و تمام مملكت ظاهر و باطن در حكمآن در آيد.
آلوسى در روح المعانى گفته : تقسيمى كه در اين آيه شده است ، حاضر (جامع افراد) ومانع اغيار نيست ، و حاصر نبودنش ضررى به معنا نمى زند، اما اينكه گفتيم حاصر نيست، براى اينكه وقتى حاصر بود كه هر صاحب عملى ، ازعمل خود يا عاجله تنها را بخواهد و يا آخرت تنها را و يا هر دو را و يا هيچ يك را، و آيهشريفه تنها متعرض دو قسم اول از اين چهار قسم شده است ، پس جامع افراد نيست و تازهقسم سوم به تنهائى سه قسم مى شود، زيرا آن كس كه ازعمل خود هم دنيا را مى خواهد و هم آخرت را يا آخرت در نظرش ‍ رجحان دارد و يا دنيا، و يانظرش نسبت به هر دو مساوى است .
اين بود معنايى كه ما براى (اراده عاجله ) كرديم ، بعضى ديگر گفته اند: مقصود ازخواستن عاجله ، اين است كه انسان هر چه مى كند مقصودش طلب دنيا باشد نه آخرت ، چنينكسى در آخرت از پاداش نيك اعمالش بى بهره است ، و ليكن اين قيدى است كه آيه رابدون دليل ، مقيد بدان كرده اند و بعيد نيست اين معنى را از آيه : (من كان يريد الحيوةالدّنيا و زينتها نوفّ اليهم اعمالهم فيها و هم فيها لا يبخسون اولئك الّذين ليس لهم فىالاخرة الا النّار گرفته باشد، غافل از اينكه اين آيه با آيه مورد بحث ، دو غرض مختلفرا دنبال مى كنند، به اين صورت كه آيه مورد بحث در مقام بيان اين معنا است كه (طالبدنيا از سعى و كوشش جز همان دنيا بهره نمى برد) و آيه سوره هود در اين مقام است كهبفهماند (انسان جز عملش بهره ديگرى ندارد)، يعنى اگر طالب دنيا باشد همان دنيارا به او مى رسانند، و فرق ميان اين دو غرض روشن و واضح است (دقت بفرمائيد).
اين جمله رد از اين عمل ايشان است كه زندگى دنياى عاجله را دوست مى دارند و آن را مقدم برزندگى آخرت مى دارند، گويا فرموده : از اين رفتارتان دست برداريد كه اين زندگىو اين طرز فكر براى شما دوام ندارد، و به زودى مرگ بر شمانازل گشته ، به سوى پروردگارتان روانه مى شويد.
كه مشترك بين مؤ من و كافر است ، نه عطاء اخروى ، چون عطاى اخروى مخصوص مؤ منيناست و بنابراين معناى آيه چنين مى شود: ما هر دو فريق و گروه را با عطاياى دنيوى خودمدد مى كنيم ، چه آن فريق كه عاجله را مى خواهند و چه آن فريق كه آخرت را، و عطاياىدنيوى ما از هيچيك از ايشان محظور و ممنوع نيست .
آن تكاليف از آداب و رسوم بندگى و لوازم احترام و توقير لازم آن جناب باشد كه درعمل به آن مقصدى جز اين نباشد. هرچند سبب باشد از براى خيرات عاجله و آجله ودخول عامل در زمره محبّين مطيعين يا از مقدّمات پيدا كردن وسيله باشد به سوى آن جناب بهجهت جلب منافع دنيويّه و اخرويّه و دفع شرور ارضيّه و سماويّه كه راهى نيست به آنجلب و دفع ، جز با چنگ زدن به دامان آن جناب و مساءلت نمودن از آن ولى النعم ، بهلسان استعداد و حال يا به زبان ضراعت و مقال .
يعنى انسان محتضر وقتى اين احوال را مشاهده مى كند، يقين مى كند كه ديگر بايد اززندگى عاجله دنيا كه علاقمند بدان بود، و بر آخرت ترجيحش مى داد جدا شود.
مراد از (اراده عاجله ) در آيه : (من كان يريد العاجلة عجلنا له فيها...)