معنی کلمه ظل ا در دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
ظلل (۳۵ بار)
(بکسر ظاء) سایه. گفتهاند: آن از فیء اعم است گویند: ظل اللیل. ظلّ الجنة هر موضعیکه آفتاب بدان نرسیده ظلّ گویند ولی فیء فقط بمحلی گفته میشود که آفتاب از آن بر گشته. و بقولی در صبح ظل و در عصر فیء گویند. و شاید: این از آن جهت است که فیء در اصل بمعنی رجوع است و سایه در عصر برمی گردد. در مجمع ذیل آیه گویند: اصل ظل بمعنی ستر است که از آفتاب میپوشاند رؤبه گفته: هر موضعی که در آن آفتاب بوده و برگشته ظل و فیء و غیر آن ظل است. . برای آن دو آب کشید سپس به سایه برگشت. جمع آن ظلال است (بکسر ظاء). ظل ظلیل:یعنی زندگی لذّت بخش در مجمع فرموده برای مبالغه شیء را به مثل لفظش توصیف میکنند مثل: . به تنهایی به معنی سایه دار است. به نظرم مراد از آن در آیه عیش و رفاه است نه سایه راغب و دیگران گفتهاند: از عزت و رفاه و اباء با ظل تعبیر میآورند علی هذا معنی آیه این است: آنها را به رفاه دائمی وارد میکنیم. به قول راغب کنایه از غضارت عیش است.