ظراف. [ ظِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ظریف. ظراف. [ ظُ ] ( ع ص ) زیرک. دانا. ج ، ظُرفاء. ظراف. [ ظُرْ را ] ( ع ص ) زیرک. ج ، ظُرافون. ظراف. [ ظَرْ را ]( ع ص ) شخصی که به درجه کمال زیرک و خوش طبع باشد.
معنی کلمه ظراف در فرهنگ عمید
ظریف، زیرک، دانا.
معنی کلمه ظراف در فرهنگ فارسی
شخصیکه بدرج. کمال زیرک و خوش طبع باشد .
جملاتی از کاربرد کلمه ظراف
شهرتش به خاطر سرودن رباعیات است. رباعیات او بیشتر از جنبهٔ اندیشههای حاکم بر آنها مورد توجه است و از نظر زیباییشناسی و ظرافات فُرمی اهمیت چندانی ندارند.