طینی

معنی کلمه طینی در لغت نامه دهخدا

طینی. [ نی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب بفروشنده ٔگِل ِ شور که مردم آن را میخورند. ( انساب سمعانی ).

جملاتی از کاربرد کلمه طینی

به روز جلوه ملایک تو را سجود کنند بنشنوند ز ابلیسیان که تو طینی
ز آدمی که بود بی مثل و ندید دیده ابلیس جز طینی ندید
وطن مر تو را در جهان برین است تو هرچند امروز در تیره طینی
همزاد روح پاکی گرچه زآب و خاکی عم زاد حور عینی گرچه ز ماء و طینی
اگرچه نقش لطیفی نه سر به سر نقشی وگرچه زاده طینی نه سر به سر طینی
عقل گفتا ملک نهادی هست زبده نوع مائی و طینی
ترا آن دیده نبود ور نه دلدار تجلی کرده از هر ماء و طینی
وان نقش از آن فروتراشی طینی باشد میانه طین