طینوش. ( اِخ ) نام پسر قیدافه ( پادشاه اندلس ) که داماد فور هندی و معاصر اسکندر بود. فردوسی از زبان قیدافه به اسکندر خطاباً گوید : چنان دان که طینوش فرزندمن کم اندیشه از دانش و پند من یکی بادسار است و داماد فور نباید که داند ز نزدیک و دور.فردوسی.|| نام سفیری رومی نزد یزدگرد. ( لغات شاهنامه رضازاده شفق ).
معنی کلمه طینوش در فرهنگ فارسی
پسر قیدافه ( پادشاه اندلس ) که داماد [ فور ] هندی و معاصر اسکندر بود ( داستان ): [ چو سوگند شد خورده قیدافه گفت که این پند بر تو نباید نهفت ] [ چنان دان که طینوش فرزند من کم اندیشه از دانش و پند من ] [ یکی بادسار است و داماد فور نباید که داند ز نزدیک و دور ... ] ( شاهنامه )
معنی کلمه طینوش در فرهنگ اسم ها
اسم: طینوش (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: tinosh) (فارسی: طینوش) (انگلیسی: tinosh) معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر قیدافه پادشاه اندولس و داماد فور هندی در زمان اسکندر مقدونی
جملاتی از کاربرد کلمه طینوش
چو طینوش جنگی سپه برنشاند از ایوان به درگاه قیدافه راند
چنان بد که طینوش رومی ز راه فرستاده آمد به نزدیک شاه
چو طینوش بشنید پیغام اوی برآورد ازان آرزو کام اوی
چو طینوش اسپافگن و قیدروش نهاده به گفتار قیدافه گوش
به طینوش گفت این نه گفتار اوست بران درگه او را فرستاد دوست
چنان دان که طینوش فرزند من کم اندیشد از دانش و پند من
چو طینوش بشنید زان شاد شد بسان یکی سرو آزاد شد
اگر شاه بیند که با موبدان شود نزد طینوش با بخردان
بلرزید طینوش بر جای خویش پشیمان شد از دانش و رای خویش
به طینوش فرمود کایدر مهایست که این بیشه دورست راه تو نیست