صورت حجت

معنی کلمه صورت حجت در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صورت حجت، به معنای هیئت تالیفی استدلال، شامل قیاس و استقرا و تمثیل است.
حجّت یا استدلال غیر مباشر، دو جزء مادی و صوری دارد. جزء صوری، همان صورت یا هیئت تالیفی دلیل است و سه قسم دارد: قیاس، استقرا و تمثیل. جزء مادی، همان قضایایی است که مقدمات استدلال را تشکیل می دهند و هشت صنف دارند: یقینیات، مشهورات، مسلمات، مقبولات، مظنونات، مخیّلات، وهمیات و مشبّهات.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • خوانساری، محمد، منطق صوری.• مظفر، محمدرضا، المنطق.
۱. ↑ مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۳۸.
...

جملاتی از کاربرد کلمه صورت حجت

تعبير به منى هدى ... هداى ... كه با ياى متكلم آمده ، اشاره به اين است كه چيزىسودمند به حال راه و هد است و موصوف به وصف هدايت مى شودكه از طرف خداوند باشدوگرنه هواست ، نه هدى . جمله باتينكم اشاره به اين دارد كه وقتى برهدايت الهى اثر مترتب مى شود و به صورت حجت در مى آيد كه به انسان برسد و ابلاغشود.
بيرون آمدن حضرت مهدى (ع ) و نماز گزاردن آن حضرت همه جا منتشر شد. كارگزاران وماءموران معتمد عباسى به خانه امام حسن عسكرى (ع ) هجوم بردند، امّا هر چه بيشتر جستندكمتر يافتند، و در چنين شرايطى بود كه براى بقاى حجت حق تعالى ، امر غيبت امام دوازدهمپيش آمد و جز اين راهى براى حفظ جان آن (خليفه خدا در زمين ) نبود؛ زيرا ظاهر بودنحجت حق و حضورش در بين مردم همان بود و قتلش همان . پس مشيت و حكمت الهى بر اينتعلق گرفت كه حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد؛ تا دست دشمنان از وى كوتاهگردد، و واسطه فيوضات ربانى ، بر اهل زمين سالم ماند. بدين صورت حجت خدا، هرچند آشكار نيست ، امّا انوار هدايتش از پس پرده غيبت راهنماى مواليان و دوستانش مى باشد.ضمنا اين كيفر كردار امت اسلامى است كه نه تنها از مسير ولايت و اطاعت اميرالمؤ منين على(ع ) و فرزندان معصومش روى برتافت ، بلكه به آزار وقتل آنان نيز اقدام كرد، و لزوم نهان زيستى آخرين امام را براى حفظ جانش ‍ سبب شد.
2- علمى كه بر سر زبان متوقف مانده (و بهدل و درون انسان رسوخ نكرده ) است . اينگونه علم و دانش ، به صورت حجت ودليل كوبنده خدا نسبت به افراد بشر، درمى آيد) (150) (كه در روز قيامت ، نكبت ومقهوريت و خوارى را براى صاحب آن به ارمغان مى آورد).
مى گوييم : مانعى ندارد، ولى اين حديث به اين صورت حجت نيست و موصوف به صحتنمى باشد. فقط مى تواند مرسل و بلاسند باشد، تا هنگامى كه شخصى را كه عايشهاز او شنيده است بشناسيم و عدالت وى براى ما محرز گردد؛ زيرا منافقين در زمان پيغمبر- صلّى اللّه عليه وآله - رو به فزونى گذارده بودند، افرادى در ميان ايشان بوده اندكه نفاق آنها بر عايشه پوشيده مانده است ، بلكه بر خود پيغمبر - صلّى اللّه عليهوآله - هم ((وَ مِنْ اَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُّوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ))(619) .
گـفـتـم : ايـن دروغ اسـت ، چـون آقـا ايـن قـدر نـافـهـم نـيـسـت كـهاصـول دين را به ادله عقليه ياد گرفتن ، كه موجب اسلام مسلمانان است حرام بداند و خودرا حـجـت الاسـلام بـداند، چون در اين صورت حجت الكفر خواهد بود و ساحت آقا منزه است ازاين طور نامربوطها.