صور قیامت

شور جهان در قفسم صور قیامت جرسم می‌گسلد هر نفسم رشتهٔ ساز سحری

چنان که صور قیامت محرک جانهاست به دست نای بود روح و جد و جان سماع

آن ناله‌ که صد صور قیامت به نفس داشت پیش نگهت سرمه‌نوا شد چه بجا شد

چاره غفلت من صور قیامت نکند این نه خوابی است که از وی به صدا برخیزم

هرچند نفس ساز کند صور قیامت در حوصله‌های مگس و پشه طنینید

چنان ز نفخه شیطان بخواب مرگ دری که بانک صور قیامت نمی کند بیدار

دیدهٔ بخت عدوی تو چنان رفته به خواب که عجب گر شود از صور قیامت بیدار

صور قیامت است مرا کلک خوش صریر دارد نمک ز شورش محشر کلام من

بیدل صریرکلکت‌گر نیست سحرپرداز صور قیامت آهنگ افسانهٔ که باشد

آنچنان مستم ز جام ساقی کوثر که دانم نفخهٔ صور قیامت هم نسازد هوشیارم