معنی کلمه صوام در لغت نامه دهخدا
صوام. [ ص َ ] ( اِخ ) کوهی است در نزدیکی بصره. ( معجم البلدان ).
صوام. [ ص ُوْ وا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ صائم. رجوع بدان کلمه شود.
صوام. [ ص َوْ وا ] ( ع ص ) بسیار روزه گیرنده. صیغت مبالغه است صائم را. رجوع به صائم شود.
صوام. [ ص َوْ وا ] ( ع اِ ) پرنده ای است خاکی رنگ درازگردن که بیشتر در خرمابن آشیانه سازد.