صله دادن

معنی کلمه صله دادن در لغت نامه دهخدا

صله دادن. [ ص ِ ل َ / ل ِ دَ ] ( مص مرکب ) جایزه دادن. پاداش دادن. احسان کردن. اجازه. رجوع به صلت و صله شود.

معنی کلمه صله دادن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) عطا دادن جایزه دادن .

جملاتی از کاربرد کلمه صله دادن

ابـوالفـرج در ( اغـانـى ) گـفـتـه كـه دعـبـل بن على از شيعه مشهورين است بهمـيـل بـه عـلى عـليـه السـلام و ( قـصـيـده مـدارس آيـات عـ( او از احسن شعرها است وبـرابـرى كـرده در فـخـر بـر تـمـام مـدحـهـايـى كـه گـفـتـه شـده بـراىاهـل بـيـت عـليـهـم السـلام .(153) پـس ابـوالفـرجنـقـل كـرده قـصه ورود دعبل را بر حضرت امام رضا عليه السلام و صله دادن حضرت او راسـى هـزار درهـم رضـويـه و خـلعـت دادن او را بـه جـامـه اى از جـامـه هـاى خـود و هـمنـقـل كرده كه دعبل نوشت قصيده مدارس آيات را به جامه و محرم شد در آن و امر كرد كه آنرا در اكفانش گذارند و دعبل پيوسته خائف بود از خلفاء زمان خود و فرارى و پنهان بودبه واسطه هجوى كه مى گفت براى آنها و از زبان او مى ترسيدند.
روزى كميت خدمت حضرت صادق عليه السّلام مشرف شد و اجازه خواندن شعرش را درخواستنمود. حضرت ظاهراً مشغول انجام كارى بودند و فرمودند: ((حالا وقت آن نيست )) اما وقتىكه كميت عرضه داشت ؛ شعر در مدح خاندان عصمت و طهارت است ، حضرتخوشحال شده و دستور دادند تا همه براى شنيدن آن جمع شوند. كميت شعر را خوانده سپسحضرت بعد از دعاى خير، لباس مخصوصى به همراه هزار دينار را به عنوان صله به اوعطا فرمودند و سنت صله دادن به مادحين خود را بنا نهادند.
صله دادن ترا سزاوارست زانکه آن دیده‌ای ز جد و پدر