صلاح و مصلحت

معنی کلمه صلاح و مصلحت در لغت نامه دهخدا

صلاح و مصلحت. [ ص َ ح ُ م َ ل َ ح َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع است. تدبیر کردن. رای زدن. مصلحت دانستن. راهنمائی کردن : بی صلاح و مصلحت او آب نمی خورد و همیشه از او مصلحت می جوید. رجوع به صلاح و مصلحت جوئی شود.

معنی کلمه صلاح و مصلحت در فرهنگ فارسی

از اتباع است تدبیر کردن

جملاتی از کاربرد کلمه صلاح و مصلحت

يعنى گروهى از شما روى حس راحت طلبى يا علاقه به منافع مادى ، ترجيح مى دادند كه با مال التجاره دشمن روبرو شوند، نه با سربازان مسلح ، در حالى كه پايان جنگنشان داد، صلاح و مصلحت قطعى آنها در اين بود كه قدرت نظامى دشمن را درهم بكوبند،تا راه براى پيروزي هاى بزرگ آينده هموار گردد.

اين همه دلايل روشن و مورد اعتماد، حقيقت انسان را بخودش گزارش مى دهد زيرا خالق وجود،تنها كسى است كه تمام واقعيات از علم او عبور مى كند و سخنان قرآن يا پيشوايان معصوم عليهم السلام در مورد انسان و يا هر چيز ديگر، به همان علم الهى مستند مى باشند و در مورد معلومات بشر مى فرمايند اگر او بتواند در هر موردى با اعتراف بهجهل و نادانى ، پاى به عرصه زندگى بگذارد به صلاح و مصلحت خويش حركت نمودهاست ، بعد از اين دلايل واضح و مورد وثوق خود انسان هم ، از ته دل ، قبول دارد كه آمار معلوماتش چندان رقمى را در برابر مجهولات بخود اختصاص نداده است .

فرهنگ جوامع بشرى بظاهر بر مبناى حكمت و مصلحت خواهى نيست ، و انسان هاى مادى فقط بر معيارهاى شخصى خود مى انديشند و هميشه در محدوده منافع و مضار خود فكر مى كنند و به صلاح و مصلحت كل انسان ها بالسويه قانونگذارى نمى نمايند و نسبت به جوامع بشرى عنايت ندارند. اديان الهى خاصه اسلام اخص خصوص مكتب مترقى تشيع است كه جامع الا طراف مي انديشد و فكر مى كند و به افراد جامعه نمى انديشند كه تا همه نيازهاىجامعه بر آورده شود، بلكه انسان ها بنا بقاعده ميسور و امكان ، بقدر توان خويش ، درصدد خدمت به جامعه و برادران و خواهران خويش مى باشند.

4- شكرعبد، شكرمولا را به همراه دارد؛ يعنى وقتى عبد، عملى را خالصانهانجام مى دهد و به نيّت تجليل و بزرگداشت و به عنوان خدمت و عبوديت ، عملى را بهپيشگاه مولا هديه مى كند، مولا هديه او را مى پذيرد و درمقابل اين عمل صالح ، صلاح و مصلحت او را كفايت مى كند؛ چنان كه حضرت صدّيقه طاهره، فاطمه زهرا(س ) مى فرمايد: من اصعد الى اللّه خالص عبادته اهبط اللّه عزّوجلّ اليهافضل مصلحته .(953)
رويدادها و پيامدهايى كه با رسيدن اسراى آل محمد (ص ) به دمشق ، پايتخت خاندان بنى اميه ، به وقوع پيوست در صلاح و مصلحت آل اميه نبود. از اين رو يزيد دستور داد تا آنها را به همراهى نعمان بن بشير به مدينه جدشان بازگردانند. طبرى و ديگران در اين زمينه مى نويسد: يزيد بن معاويه ، نعمان بن بشير را چنين فرمان داد: به صورتى شايسته آنها را آماده سفر كن و از شاميان مردى امين و شايسته را با سواران و يارانى چند همراهشان نما كه آنها را تا مدينه همراهى كنند.
رويدادها و پيامدهايى كه با رسيدن اسراى آل محمد (ص ) به دمشق ، پايتخت خاندان بنى اميه ، به وقوع پيوست در صلاح و مصلحت آل اميه نبود. از اين رو يزيد دستور داد تا آنها را به همراهى نعمان بن بشير به مدينه جدشان بازگردانند. طبرى و ديگران در اين زمينه مى نويسد: يزيد بن معاويه ، نعمان بن بشير را چنين فرمان داد: به صورتى شايسته آنها را آماده سفر كن و از شاميان مردى امين و شايسته را با سواران و يارانى چند همراهشان نما كه آنها را تا مدينه همراهى كنند.

346- يعنى : كسى كه دور از يار نمى تواند زندگى كند، اگر يار ستمى كند ناگزير بايد آن ستم را تحمل كرد. يك روز گفتم : امان از ستم فراق يار، پس ‍ از آن روز چندين بار استغفار و توبه كردم ، يار از يار دورى نمى كند، من آنچه دلخواه او استدل بستم و تسليم شدم . اگر او از روى مهربانى مرا نزد خود دعوت كند، و يا از روى قهر و بى مهرى مرا از خود دور سازد، صلاح كار را خود داند. ( صلاح و مصلحت خويش ،خسروان دانند.)