صحه گذاشتن

معنی کلمه صحه گذاشتن در لغت نامه دهخدا

صحه گذاشتن. [ ص ِح ْ ح ِ/ ص َح ْ ح َ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) علامت «صح » بالای کلمه ای گذاشتن. اصل آن صَح َّ گذاشتن است. رجوع به صح شود.

جملاتی از کاربرد کلمه صحه گذاشتن

چامسکی و نورمن فینکلشتاین هردو فریدمن را متهم به صحه گذاشتن بر روابط آمریکایی-اسرائیلی درحالی که دیگران را به موجب توجیه تروریسم گروه‌های اسلامی و عرب‌ها سرزنش می‌کند، متهم می‌کنند. آن‌ها به مقاله‌ای از فریدمن منتشر شده در نیویورک تایمز اشاره می‌کنند که در آن فریدمن از بمباران شهروندان غزه حمایت می‌کند و این توجیه را می‌آورد که با این کار مردم «تعلیم» داده می‌شوند. چامسکی نسبت به این مقالهٔ فریدمن اینطور واکنش نشان داد که: «بر اساس چنین برهانی، تلاش بن لادن برای تعلیم دادن به آمریکایی‌ها در ۱۱ سپتامبر عملی بسیار ستودنی محسوب می‌گردد، همان‌طور که حملات نازی‌ها بر لیدسی و اورادور، تخریب گرونزی توسط پوتین و دیگر عملیاتهای «آموزشی» برجسته در طول تاریخ.»
در حالی که محققان متعددی شرح می‌دهند که عبارات قرآنی در مورد خشونت فقط در زمینه پاسخی دفاعی به ظلم هستند، گروه‌های خشن آیات را برای صحه گذاشتن بر اعمال خشونت آمیزشان تفسیر کرده‌اند و آموزه‌های قرآن در مورد خشونت و جنگ را به موضوع بحثی داغ تبدیل کرده‌اند.

يعنى پيغمبر هرگز چنين فكر نكرد كه يك قبيله آمده مسلمان بشود، او كه چهل سال بت را پرستيده ، بگذار يك سال ديگر هم پرستش بكند، بعد از يكسال بيايد مسلمان بشود. زيرا اين يعنى صحه گذاشتن روى بت پرستى . نه فقط يكسال بلكه اگر مى گفتند: يا رسول الله ما با تو قرار داد مى بنديم كه يك شبانه  روز بت بپرستيم و بعد از آن مسلمان بشويم كه اين يك شبانه روز را پيغمبر طبق قرارداد پذيرفته باشد محال بود بپذيرد. اگر مى گفتند: يارسول الله اجازه بده كه ما يك شبانه روز نماز نخوانيم بعد مسلمان بشويم و نمازبخوانيم كه آن يك شبانه روز نماز نخواندن طبق قرار داد و امضاى پيغمبر باشد محال بود پيغمبر اجازه بدهد.