صحره

معنی کلمه صحره در لغت نامه دهخدا

( صحرة ) صحرة. [ ص َ رَ ] ( ع ص ) گویند: لقیته صحرة بحرة، بالفتح بلاتنوین ؛ یعنی دیدم او را گشاده بی حجاب و پرده و کذا صحرة بحرة بالتنوین. ( منتهی الارب ). دیدم او را رویاروی. ( مهذب الاسماء ).
صحرة. [ ص ُ رَ ] ( ع اِ ) زمین هموار نرم میان سنگستان. ج ، صُحَر. ( منتهی الارب ). صحراء. ( مهذب الاسماء ). || سرخی سپیدی آمیخته. ( منتهی الارب ). || تیرگی با سرخی کمی به سپیدی آمیخته. ( منتهی الارب ).
صحرة. [ ص ُ رَ ] ( اِخ ) زمینی است غربی وادی صفراء. ( منتهی الارب ).

جملاتی از کاربرد کلمه صحره

مالاوی دارای دو مکان ثبت‌شده در فهرست میراث جهانی یونسکو است. پارک ملی دریاچه مالاوی اولین بار در سال ۱۹۸۴ و منطقه هنر صحره‌ای چونگونی در سال ۲۰۰۶ فهرست شد. بیشتر مردم مالاوی به امور کشاورزی و معیشتی مشغول هستند.