شیشه گران

معنی کلمه شیشه گران در لغت نامه دهخدا

شیشه گران. [ شی ش َ گ َ ] ( اِخ )دهی است از بخش مرکزی شهرستان اردبیل. جمعیت آن 197تن. آب از چشمه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

جملاتی از کاربرد کلمه شیشه گران

ایکه در مدرسه جوئی ادب و دانش و ذوق نخرد باده کس از کارگه شیشه گران
آن سبکپای بدین کفش گران رفت در کارگه شیشه گران
بر شیشه گران گذارم افتاد آن جا دل خسته رفت بر باد
از یاری اختر مطلب کام در افلاک با سنگ در خانه مزن شیشه گران را
حسن شهباز، نازگل نیکویی و مریم اسکندری و محمدصادق سبط الشیخ و پرویز شیشه گران از جمله ترجمه های آن در ایران هستند.
صائب قدم از دایره چرخ برون نه جز نیش درین کارگه شیشه گران چیست؟
ز بیم او بدل سنگ، آتش آب شود خیال می گذرد گر زیاد شیشه گران
ایمه نه بغداد جای شیشه گران است بهر گلاب طرب‌فزای صفاهان
همچنین کارگاه‌ها و استودیوهای گروهی از هنرمندان، نقاشان، سرامیک سازان، شیشه گران و سایر صنایع دستی در این جزیره پراکنده‌است. یک کلوب تئاتر از ویژگی‌های دیگر گرانویل آیلندست.
نیست در کار فلک محکمیی کاش قضا افکند سنگ درین کارگه شیشه گران
ز آتش نفسان نرم نگردد دل سختم این سنگ کند خون به جگر شیشه گران را
بر ما سخن سرد عزیزان نه گران بود کان بر دل ما، چون نفس شیشه گران بود