شیشه دل

معنی کلمه شیشه دل در لغت نامه دهخدا

شیشه دل. [ شی ش َ / ش ِ دِ ] ( ص مرکب ) مقابل سنگدل. شیشه جان. کنایه از نازک مزاج. ( از آنندراج ) :
بر آن شیشه دلان از ترکتازی
فلک را پیش گشته شیشه بازی.نظامی.از دیدن رویت دل آئینه فروریخت
هر شیشه دلی طاقت دیدار ندارد.صائب ( از آنندراج ).تو شیشه دل ندهی تن به سختی ایام
وگرنه لعل ز کوه و کمر شود پیدا.صائب ( از آنندراج ).من شیشه دلم حوصله سنگ ندارم
دارم سر صلح و جگر جنگ ندارم.صائب.|| نامرد. ( غیاث ).

معنی کلمه شیشه دل در فرهنگ فارسی

مقابل سنگدل شیشه جان کنایه از نازک مزاج .

جملاتی از کاربرد کلمه شیشه دل

حدیث عشق شودناله ترجمانش و لرزد چو شیشه دل‌که‌کشد تیغ از میانش و لرزد
گرچه صد شیشه دل پیش تو بر سنگ زدند نشنید از دل چون سنگ، کسی آه ترا
سرمست می لذت دردم به خرام آر وین شیشه دل بشکن و در رهگذرم ریز
حیرت دارم از شیشه دل که چرا هرچند شکست باز با او پیوست
چه فیض از شیشه دل ساغر چشم ترم دارد کزین مینا نمی‌آید بجز خون در ایاغ من
شیشه دل بسکه چون جسم لطیفش نازکست میتوان دیدن، زما گر خاطرش رنجیده است
می گدازد شیشه دل را می رنگین حسن دل ز ساغر می برد صهبای دل شیرین حسن
بر شیشه دل صبا بود سنگ دل بی توام از جهان گرفته
شهری به شیشه دل ما سنگ می زنند در هیچ پای نیشتری از زجاج نیست
مستی آسان نبود، حوصله ای می خواهد توبه این شیشه دلی هوش به صهبا مفروش