شیرین عقل

معنی کلمه شیرین عقل در فرهنگ معین

(عَ ) (ص مر. ) (کن . ) کم عقل ، ناقص عقل .

معنی کلمه شیرین عقل در ویکی واژه

(کن.)
کم عقل، ناقص عقل.

جملاتی از کاربرد کلمه شیرین عقل

رضا با موتور مسافرکشی می‌کند. او در نگاه اهالی، شیرین عقل است، لیکن در باطن جوانی با عاطفه و مهربان و برخوردار از سلامت کامل ذهنی است. در نزدیکی محل زندگی رضا، روستای کوچکی است که بخشی از جاده آن در مسیر سیل ویران شده‌است. اهالی برای تردد به آنجا ناچارند با موتورهای مسافرکش و از راه جنگلی عبور کنند. در همین ایام، لیلا معلم جدید روستا از راه می‌رسد و برای رفتن به مدرسه ناچار می‌شود با موتور سفر کند. رضا دلباخته لیلا معلم مدرسه شده، رفته رفته احوالاتش به گونه‌ای تغییر می‌یابد که مادرش او را برای شفا به امامزاده می‌برد...