شگل

معنی کلمه شگل در لغت نامه دهخدا

شگل. [ ش َ گ َ / ش َ گ ُ ] ( اِ ) طابع. مهر خرمن از ماده سیگلیوم . ( یادداشت مؤلف ). دَج. رجوع به دج شود.
شگل. [ ش ِ گ ِ ] ( اِ ) چداری کوچک که دو دست اسب و استر را بدان محکم بندند. ( برهان ). بخو. شکال. رجوع به شکال شود. || ریسمانی که بر پای گنجشگ بندند. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ).

معنی کلمه شگل در فرهنگ فارسی

بخو شکال یا ریسمانی که بر پای گنجشگ بندند .

جملاتی از کاربرد کلمه شگل

کریستوا معتقد است آلوده‌انگاری پدیده‌ای روانی در آغاز شگل‌گیری هویت است و به زمانی پیش از مرحله آیینه، یعنی قبل از دوره شش تا هشت ماهگی باز می‌گردد، زمانی که کودک در راستای تعیین مرزهایش با محیط اطراف، هر چیزی که برایش دیگری محسوب می‌شود را با تنفر و انزجار طرد می‌کند.
سخنگوی شگل گفت: «این پروژه می‌تواند بین ۱۰ تا ۱۲ میلیارد یورو ارزش داشته باشد.»