شگار

معنی کلمه شگار در لغت نامه دهخدا

شگار. [ ش َ ] ( اِ ) شغال.( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان ). تبدیل شغار. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). رجوع به شغال شود.
شگار. [ ش ِ ] ( اِ ) هر چیز خوردنی. ( ناظم الاطباء ). خوردن. ( فرهنگ جهانگیری ). || چیزی خوردن. ( برهان ).
شگار. [ ش ُ ] ( اِ ) زغال. انگِشت. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان ).

معنی کلمه شگار در فرهنگ فارسی

زغال و انگشت

جملاتی از کاربرد کلمه شگار

به دست غصه رگ جان خصم او دامی است که می‌کند شب و روز از حسد شگار گره