شکیفت

معنی کلمه شکیفت در لغت نامه دهخدا

شکیفت. [ ش ِ ] ( مص مرخم ، اِمص ) عجب. تعجب. ( برهان ). عجب. شگفت. ( از فرهنگ جهانگیری ). شگیفت. رجوع به شگیفتن شود. || صبر. قرار. آرام. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ).

معنی کلمه شکیفت در فرهنگ عمید

= شکیفتن

معنی کلمه شکیفت در فرهنگ فارسی

عجب و تعجب صبر و قرار و آرام .

جملاتی از کاربرد کلمه شکیفت

گول را و غول را کو را فریفت از خلاص و فوز می‌باید شکیفت
دل گرمش به آب سرد فریفت تشنه‌ای کاو کز آب سرد شکیفت
وسوسه کرد و مریشان را فریفت آه کز یاران نمی‌باید شکیفت