معنی کلمه شکم خواری در لغت نامه دهخدا شکم خواری. [ ش ِ ک َ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) گرسنگی. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || پرخواری. پرخوری. شکم بارگی : چو قرص گرم فلک دید گل دهن بگشودندانمش ز چه پیدا شد این شکم خواری.فرخی ( از انجمن آرا ).
جملاتی از کاربرد کلمه شکم خواری بس شکم خاری کند آن کو شکم خواری کند نیست اندر طالع جمع شکم خواران صیام هیچ کاری نه از او جمله شکم خواری و بس پس از آن گشت به هر مصطبه او اشکم خوار شکم خواری نفس مادون صفت را درین قحط سال کرم روزه بهتر