شکر شاه
معنی کلمه شکر شاه در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه شکر شاه
سالار فکن گردی بد خواه شکر شاهی در تیغ قضا داری در تیر قدر داری
هماره کلک تو از شکر شاه شکر ریخت همیشه لعل تو در مدح شاه گوهر سفت
نعمت آرد غفلت و شکر انتباه صید نعمت کن بدام شکر شاه
دبیر چرخ همی خواست تا کند قلمی چو نیشکر شکر شاه نتوانست
منت خدای را که رهاندم به شکر شاه جان از زیان مرگ به هم یاری زبان