شور کردن

در فرهنگ فارسی:  ( مصدر ) پر نمک کردن . مشورت و مشاوره کردن

معنی کلمه شور کردن در لغت نامه دهخدا

شور کردن. [ ش َ / شُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مشورت و کنکاش نمودن. ( ناظم الاطباء ). مشورت کردن. مشاوره کردن. رجوع به شور و شوری شود.
شور کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پرنمک کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). تملیح. ( منتهی الارب ).
- شور کردن آب ؛ کنایه از ناسازگار کردن کار. ایجاد دشمنی و اختلاف کردن :
کسی را که دانی تو از تخم تور
که بر خیره کردند این آب شور.فردوسی. || بانگ و خروش کردن. فغان و فریاد کردن :
نه جنبید رستم نه بنهاد گور
زواره همی کرد از آن گونه شور.فردوسی.پس آن شاهزاده برانگیخت بور
همی کشت مرد و همی کرد شور.فردوسی.با آنکه کنند ناله و شور
نتوان پس مرده رفت در گور.امیرخسرو دهلوی. || فتنه و آشوب کردن. پیکار و جنگ کردن :
او نصیحت بشنید اما بدگوی لعین
در میان شور همی کرد سبب جستن شر.فرخی.

جملاتی از کاربرد کلمه شور کردن

از پیش از زمان آبگیری سد گتوند و پس از آن نقدهایی نسبت به شور کردن آب رود کارون توسط دریاچه این سد به دلیل واقع شدن بر سازند گچساران و مجاورت با کوههای نمکی منتشر شده است. این نقدها باعث نگرانی‌های گسترده و در نتیجه تعویق چندباره زمان آبگیری آن شده بود.
پی خسروان شیرین هنر است شور کردن به چنین حیات جان‌ها دل و جان سپار باری
نمک ضمن جلوگیری از رشد میکروارگانیسم‌های زیان‌آور امکان رشد بهتر میکروارگانیسم‌های سودمند را برای انجام یک فرایند و تولید ماده غذایی خاصی فراهم می‌نماید. چنانچه این فرایند در مورد گوشت به کار گرفته شود آن را عمل‌آوری و در صورتی که در مورد میوه‌ها و سبزی‌ها مورد استفاده قرارگیرد آن را شور کردن می‌گویند