شه دین
معنی کلمه شه دین در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه شه دین
به فرخنده داماد آن تاجور شه دین خداوند جن و بشر
زیر خنجر شه دین، تشنهٔ یک جرعهٔ آب وز پی کشتن او شمر جفاکار، حریص
برآمد شه دین بر سر منبر چو بر چرخ برین مهر منور
جهانجوی و عادل شه دین پرست جهان در یکی عزم بگشود و بست
بوعلی رودباری آن شه دین خسرو بارگاه صدق و یقین
عرصهٔ شام پر از لشگر شام است و عراق شه دین یک تنه با این همه لشگر چکند
چه درگاه؟ درگاه شمع هدی! شه دین علی بن موسی الرضا
مزن دم تو افسر ز مدح شه دین که او را خداوند شد مدح گستر
بیا که مشرق طبعم بمدحت شه دین چو آفتاب فلک گشته مطلع الانوار
شه دین و دنیا علیّ بن موسی که خاک درش دیده انور نماید