شنوید
جملاتی از کاربرد کلمه شنوید
عاشقان قصه های نو شنوید که شما نیز عاشقان نوید
و گفت: فرق میان من و شما یک چیز بیش نیست و آن آنست که شما فراماگوئید و مافرا او گوئیم شما از ما شنوید و ما ازو شنویم و شما ما را بینید و ما او را بینیم والا ما نیز چون شما مردمیم.
ای مرده دلان یک نفس از ما نگریزید بوی دم عیسی شنوید از سخن ما
خبر ز سیرت آیندگان چه می شنوید که مانده ام به غریبی و کاروان رفته
در صف صوفیان صاف امید گر مریدان مصلحت شنوید
این زهد و صلاح را، طلاقی گویید وز، خُم شنوید دم به دم بانگ فلاح
داستانی است، دوستان شنوید ناله ی مرغ بوستان شنوید
شیخ گفت فضل ما بر شما از آنست که شما با ما گویید و ما با او گوییم، شما از ما شنوید و ما از وی شنویم شما با ما باشید ما با او باشیم.
ای رفیقان سخنی راست بگویم شنوید طبع من باری با شوال آمیخته تر
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ و فرو فرستاده آمد بر شما درین قرآن، أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ هر گاه که شنوید، آیاتِ اللَّهِ آیات و سخنان خدا، یُکْفَرُ بِها که کافر شوند بآن، وَ یُسْتَهْزَأُ بِها و افسوس میکنند بدان، فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ بمنشینید با ایشان، حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ تا آن گه که سخنی دیگر درگیرند جز زان، إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ که آن گه چون ایشان بید، إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْکافِرِینَ و خدای بهم آورنده کافران و منافقان است.