معنی کلمه شفیف در لغت نامه دهخدا
لیک چون موج سخن دیدی لطیف
بحر آن باشد که هم باشد شفیف.مولوی.
شفیف. [ ش َ ] ( ع مص ) مصدر به معنی شَفَف. ( از ناظم الاطباء ). مصدر به معنی شفوف. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). تنک گردیدن جامه چنانکه پیدا و آشکار شود آنچه در زیر وی است. ( از آنندراج ). و رجوع به شفف و شفوف شود. || باد سخت آمدن. ( المصادر زوزنی ).