شعله افشان
معنی کلمه شعله افشان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه شعله افشان
زبان خامه ام ای سیدا تا شعله افشان شد به خود چون موی آتشدیده می پیچد عدوی من
زبان از پبند بست و همچو شیران پور شیر حق کشید از قهر تیغ آبدار شعله افشان را
سرانگشتم ز دندان ندامت شعله افشان شد سزای آنکه همچون شمع در هر انجمن رفتم