شعاع السلطنه

معنی کلمه شعاع السلطنه در لغت نامه دهخدا

شعاع السلطنه. [ ش ُ عُس ْ س َ طَ ن َ ] ( اِخ ) ملک منصور ( میرزا ) بن مظفرالدین شاه ، از رجال دوره اخیر قاجاریه ( نیمه اول قرن 14 هَ. ق. ). وی در زمان سلطنت پدر والی فارس بود و در نهضت مشروطه ابتدا با آزادی خواهان همراهی کرد. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه شعاع السلطنه در دانشنامه آزاد فارسی

شُعاع السّلطنه (۱۲۵۹ـ۱۲۹۹ش)
(ملقب به: «ملک منصور میرزا») از شاهزادگان ثروتمند و مستبد قاجار. پسر دوم مظفرالدین شاه قاجار بود و در ۱۳۱۸ و ۱۳۲۲ق حاکم فارس شد، اما به دلیل استبداد رأی، مردم شیراز به تحریک متنفذین محلی علیه وی شوریدند که به برکناری او منجر شد. عین الدوله، صدراعظم قصد داشت تا او را به جای محمدعلی میرزا، ولیعهد کند، اما به دلیل مخالفت روس ها موفق نشد. شعاع السلطنه در زمان سلطنت پدرش، علاوه بر آن که از ثروتمندان بزرگ کشور بود، سالانه ۱۱۵هزار تومان نیز مستمری می گرفت. پس از مشروطه، مجلس اول مستمری او را به ۱۲هزار تومان تقلیل داد و او نیز به کارشکنی علیه مشروطیت پرداخت. در ۱۳۳۰ق وی همراه محمدعلی شاه مخلوع از راه روسیه به سرحد ایران آمد و با قوای مشروطه خواهان به زد و خورد پرداخت ولی شکست خورد و به عثمانی گریخت و به تابعیت آن دولت درآمد. مجلس دوم برای کشتن او ۲۵هزار تومان جایزه تعیین و دولت نیز املاکش را به عنوان اخذ مالیات توقیف کرد که با مخالفت آشکار و اولتیماتوم دولت روسیه به ایران مبنی بر اخراج شوستر امریکایی، رئیس خزانه داری کشور روبرو شد.

جملاتی از کاربرد کلمه شعاع السلطنه

درویش‌خان با کمال‌السلطنه (پدر ابوالحسن صبا) آشنایی داشت. کمال‌السلطنه از نزدیکان شعاع السلطنه پسر دوم مظفرالدین‌شاه بود و درویش‌خان را با او آشنا ساخت. بدین ترتیب که شبی آقا حسینقلی در محضر شاهزاده نوازندگی می‌کرد و از او اجازه گرفت تا شاگردش غلامحسین‌خان هم که در مجلس حاضر بود، بقیه دستگاهی را که استاد شروع کرده و ناتمام گذارده بود، بنوازد. درویش به‌خوبی از عهده کار برآمده و مورد توجه واقع شد.
از قرار معلوم مستمری دستگاه شعاع السلطنه کفاف زندگی درویش‌خان را نمی‌داد، پس او هم دعوت بزرگان را برای تدریس خصوصی پذیرفت تا از این راه درآمد بیشتری کسب کند. شعاع‌السلطنه هنگامی که از این کار او آگاه شد، برآشفت و او را احضار کرد و امر داد که انگشتان او را ببرند ولی کمال‌السلطنه شفاعت دوریش را کرد و او را رهایی داد.