شروی

معنی کلمه شروی در لغت نامه دهخدا

شروی. [ ش َرْ وا ] ( ع اِ ) مثل و مانند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از مهذب الاسماء ). مثل و مانند. گویند: لاشروی له ؛ مثل و مانندی برای او نیست. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مانند. ( دهار ).
شروی. [ ش َ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب است به شراة که موضعی میان دمشق و مدینه است. ( منتهی الارب ).

جملاتی از کاربرد کلمه شروی

لوفت‌وافه شب ۴ اوت یازدهمین حمله هوایی خود به مسکو را با ۹ بمب‌افکن اجرا کرد. آژیر حمله هوایی ساعت ۲۳:۳۰ به صدا درآمد و تا ساعت ۱:۴۰ بامداد طول کشید. مجموعاً ۳۰ بمب انفجاری و ۱٬۰۰۰ بمب آتش‌زا بر مسکو ریخته شد. در ۱۱ کارخانه و ۹ خانه آتش به پا گشت. طبق آمار شوروی، ۲۳ تن کشته و ۹۷ تن دیگر زخمی شدند. طبق معمول فرماندهی سپاه ۱ دفاع هوایی شروی مدعی شد حمله را دفع کرده و دشمن «مانند قبل ناموفق» بوده‌است. با این حال، خلبانان شوروی با اجرای ۵۰ سورتی، پنج جنگنده خودی را به اشکال مختلف منهدم کردند و هیچ درگیری با دشمن نداشتند.