شربش

معنی کلمه شربش در لغت نامه دهخدا

شربش. [ ش َ ب َ ] ( ع اِ ) ریشه و پرزه جامه ( لغت مولده است ). ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه شربش در فرهنگ فارسی

ریشه و پرزه جامه

جملاتی از کاربرد کلمه شربش

اکل و شربش چه باشد انس به حق دایم او در حق است مستغرق
حلال داشت عراقی نبید و شربش را ولیک کفت حرامست باده و مستی
ز شربش مست گشتند و بمستی طرب کردند وقت می پرستی
67-يزيد مردى بود عياش و هوسران و دائم الخمر، لباسهاى حرير و جلف مىپوشيد، سگ و ميمونى داشت كه ملازم و همبازى وى بودند، مجالس شب نشينى او با طرب وساز و شراب برگزار مى شد، نام ميمون او ((ابوقيس )) بود و او را لباس زيباپوشانيده در مجلس شربش حاضر مى كرد! گاهى هم سوار اسبش كرده به مسابقه مىفرستاد (تاريخ يعقوبى ، ج 2، ص 196. مروج الذهب ، ج 3، ص 77)