معنی کلمه شتابیده در لغت نامه دهخدا شتابیده. [ ش ِ دَ / دِ ] ( ن مف ) نعت مفعولی از شتابیدن. شتافته. رجوع به شتابیدن شود.
جملاتی از کاربرد کلمه شتابیده زی ده و روستا شتابیده خورده در راه هرچه را دیده شمشیر به کف آمد از ترک نگه مستش بر قتل که یارب باز این ترک شتابیده لاجرم تند شتابیده به نزد وی و نیز شرط حرمت را بردم بدرش نیک نماز