معنی کلمه شبخونی در لغت نامه دهخدا شبخونی. [ ش َ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی شبخون. راهزنی و غارت در شب. ( ناظم الاطباء ).
جملاتی از کاربرد کلمه شبخونی عشق ، شبخونی زدن بر لامکان گور را نادیده رفتن از جهان غم مخور نادان که گردون در بیابان کم آب چشمه ها دارد که شبخونی به سیلابی زند