شب ناله. [ ش َ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) ناله نمودن در شب. شب هنگام ناله کردن : به شب ناله تلخ زندانیان به قندیل محراب روحانیان.نظامی.
جملاتی از کاربرد کلمه شب ناله
بزرگان و مشايخ اهل شام در آن تاريكى شب ناله و ضجه سردادند و گفتند: اىاهل عراق ! از خدا بترسيد، بر اين معدود لشكر معاويه كه باقى مانده اند رحم كنيد و آنانرا به زنان و فرزندانشان ببخشاييد اما اين ناله ها و تضرع هيچ فايده اى نداشت ، جنگتا صبحگاهان بر پا بود و مبارزان على عليه السلام پيوسته و پى در پى حمله مىكردند و مى كشتند، به طورى كه سى و شش هزار نفر از طرفين كشته شدند و جنگ همچنانادامه داشت . جمعى كثير از اصحاب معاويه كشته و زخمى شدند.
از غم عشقت بلنداقبال اندر روز و شب ناله های زار مانندجرس داردهمی
همچو بلبل که بنالد بهوای گل مست با خیالش همه شب ناله زاری دارم
می کنم شب همه شب ناله در آن کو تا کی کند از حال من آگاه نسیم سحرش
ز بس برجمالت دلم واله بود همه کار من روز و شب ناله بود
چو بلبل شب همه شب ناله میکرد کنار برگ گل پر ژاله میکرد
شب ناله ام شنید و بپرسید از رقیب من شب نخفته ام، همه شب این فغان کیست
در خصوص اين داستان اگر گفته شود كه آن زن بيچاره پس از كورى از گناه خودپشيمان شده و به آن امام معصوم پناهنده گرديده ،چهل شب ناله مى كرده و ديگران هم درباره اش دعا مى كردند و كسى كه از گناهى توبهكرد مثل اين است كه گناه نكرده پس چرا توبه اش پذيرفته نشده و چشمش شفا نيافت ؟
همچو بلبل همه شب ناله و افغان دارد بی قراری دل از آن زلف پریشان دارد
با آن که همچون اشک غم بر خاک ره افتاده ام من با آن که هر شب ناله ها چون مرغ شب سر داده ام من
ازان هر لحظه بینی تازه تر داغ دل لاله که بلبل روز تا شب ناله های عاشقان دارد
روزها دیده براه و همه شب ناله و آه روز اسرار چنین است و شبان نیز چنان