شب رفتن. [ ش َ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) در شب راه پیمایی کردن. در تاریکی رفتار نمودن. به هنگام شب راهی شدن. || شب به پایان رسیدن : شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید شب را چه گنه قصه ما بود دراز.محزون تبریزی.
معنی کلمه شب رفتن در فرهنگ فارسی
در شب راه پیمایی کردن در تاریکی رفتار نمودن .
جملاتی از کاربرد کلمه شب رفتن
خرج یک شب رفتن شمرانش لنگ لیک «بابا» را دهد خرج فرنگ
خلعت اسری به برانداخته جامه شب رفتن ازان ساخته
بگفتند: شب وقت مردان بود بدو در به شب رفتن آسان بود