شب تجلی

معنی کلمه شب تجلی در لغت نامه دهخدا

شب تجلی. [ ش َ ب ِ ت َ ج َل ْ لی ] ( اِخ ) شبی که موسی ( ع ) را در وادی ایمن انوار الهی به مشاهده رسید. ( آنندراج ) :
کمال دانش او خود ز شرح مستغنی است
به ماهتاب چه حاجت ، شب تجلی را.ظهیر فاریابی.

معنی کلمه شب تجلی در فرهنگ فارسی

شبی که موسی ( ع ) را در وادی ایمن انوار الهی بمشاهده رسید .

جملاتی از کاربرد کلمه شب تجلی

سواد زلف ز رخسار بر فشان و بگو: «بماهتاب چه حاجت شب تجلی را؟»
ماه و پروین از خجالت رخ فرو پوشد اگر آفتاب آسا کند در شب تجلی روی تو
از روی تو فروزد شمع سرای عیسی وز عارض تو خیزد نور شب تجلی