شاه جوب

معنی کلمه شاه جوب در لغت نامه دهخدا

شاه جوب. ( اِ مرکب ) جوی بزرگ. شاه جوی.
شاه جوب. ( اِخ ) ( چشمه ٔ... ) در زیر گردنه گل زرد که در راه لار به تهران واقع است قرار دارد و در اواخر بهار این چشمه دیده شده است که تقریباً پنج سنگ آب دارد. ( مرآت البلدان ج 4 ص 236 ).
شاه جوب. ( اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج. دارای 255 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

معنی کلمه شاه جوب در فرهنگ فارسی

ده ٠ از دهستان ییلاق بخش حوم. شهرستان سنندج ٠ آب : چشمه ٠ محصول : غلات ٠

جملاتی از کاربرد کلمه شاه جوب

خانلِق شهری از توابع بخش مرکزی شهرستان شیروان در استان خراسان شمالی است. که و حدود ۱ کیلومتر تا شهر شیروان فاصله دارد،از قدیم التیام بلحاظ سطح ارتفاع و حاصلخیزی زمینهای کشاورزی و باغات و همچنین وجود قنات میرک آباد و شاه جوب یکی از قطب‌های کشاورزی منطقه بشمار می‌رفت ،تا دهه ۷۰ جمعیتی بالغ بر ۲۰۰۰ نفر داشت که بدلیل نزدیکی به مرکز شهرستان و همچنین ارزان بودن زمین سیل مهاجران به این شهر شدت گرفت