سیم بندی

معنی کلمه سیم بندی در لغت نامه دهخدا

سیم بندی. [ ب َ ] ( حامص مرکب ) نوعی ازچراغان و آن چنان باشد که شمعها را به تار آهنی بسته روشن کنند و شبها چنان نماید که گویا شمعهای روشن در هوا معلقند، زیرا که آهن شبها بنظر نمی آید پس سیم در اینجا به معنی تار باشد. ( آنندراج ). یک قسم جشن که در آن چراغان میکنند. ( ناظم الاطباء ) :
زمین در رقص شادی همچو فانوس
هوا از سیم بندی دام طاووس.سعید اشرف ( از آنندراج ).

معنی کلمه سیم بندی در فرهنگ فارسی

نوعی از چراغان و آن چنان باشد که شمعها را بتار آهنی بسته روشن کنند .

جملاتی از کاربرد کلمه سیم بندی

تابلو برق یک محفظه برای نصب و سیم بندی تجهیزات الکتریکی یا الکترونیکی است که کلیدها و قطعات کنترلی و حفاظتی و لوازم نمایشگر (ولتاژ، جریان، فرکانس، توان، کسینوس فی و …) روی آن نصب می‌شوند. همچنین تابلوهای برق جهت جلوگیری از وارد شدن شوک الکتریکی به کاربرانِ تجهیزات و حفاظت تجهیزات در برابر عوامل محیطی استفاده می‌شوند.