سیف ا

معنی کلمه سیف ا در لغت نامه دهخدا

سیف ا. [ س َ فُل ْ لاه ] ( اِخ ) لقب علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین علیه السلام. رجوع به علی... شود.
سیف ا. [ س َ فُل ْ لاه ] ( اِخ ) لقب خالدبن ولید. رجوع به خالد شود.

جملاتی از کاربرد کلمه سیف ا

هرکو نه بعشق زنده شد سیف ای زنده بدو و مرده بی وی
خوانین: بهمن خان اسعد بختیاری - سیف ا.. خان اسعد بختیاری- سهراب خان بختیاری- غلامرضا خان ارشد بختیاری - بی بی تاجول.
زافغان سیف ای جان شبها میان کویت خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان
بلی تو سیفی و سیف این چنین بود دایم که بازگردد به درنگ و در رود به شتاب
چون دوست عزم کرد همی گوی همچو سیف ای دل فغان که آن بت چالاک می رود
ما خامشیم و مهر ادب بر زبان چو سیف این جمله گفت و گو بتقاضای عشق تست