سیر و گشت

معنی کلمه سیر و گشت در لغت نامه دهخدا

سیر و گشت. [ س َ / س ِ رُ گ َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) گردش. تفرج : همیشه بسیر و گشت ؛ تحیتی است که سیرکننده و تفرج کننده را گویند. ( یادداشت بخط مؤلف ). تفرج و تفریح.

معنی کلمه سیر و گشت در فرهنگ فارسی

گردش . تفرج . همیشه بسیر و گشت

جملاتی از کاربرد کلمه سیر و گشت

هنگام بازگشت است، نه وقت سیر و گشت است با چهرهٔ خزانی، از نو بهار بگذر
باز با گوران و آهویان دشت هست روزان و شبان در سیر و گشت
هر چه کردند اندر آن خونخوار دشت همچو صید کوهساری سیر و گشت
رشتی علی این رفتن رشت تو ز چیست این وجد و نشاط و سیر و گشت تو ز چیست
برون رفت از شهر موشی به دشت برای تفرج پی سیر و گشت
گر به سیر و گشت، می‌پرداختیم از کجا آن لانه را می‌ساختیم
رشتی علی این رفتن رشت تو ز چیست؟ این وجد و نشاط و سیر و گشت تو ز چیست؟
دارد اندر دل هوای سیر و گشت گشت بازار و دکان و باغ و دشت