سیر خواب

معنی کلمه سیر خواب در لغت نامه دهخدا

سیرخواب.[ خوا / خا ] ( ص مرکب ) آنکه خواب کامل کند. آنکه زیاد میخوابد. که نیک و به اندازه بخوابد :
به اشک چشم چون خانه کورمیخ کشند
چو غنچه هیچم باشد که سیرخواب کنند.مسعودسعد ( دیوان چ رشید یاسمی ص 95 ).بخت بیدار تو داردمر رعیت را چنانک
دایه طفل نازنین را شیرسیر و سیرخواب.سوزنی.

معنی کلمه سیر خواب در فرهنگ فارسی

آنکه خواب کامل کند

جملاتی از کاربرد کلمه سیر خواب

به اشک چشمم چون فانه کورمیخ کشند چو غنچه هیچم باشد که سیر خواب کنند
کجا پهلوان خواند افراسیاب به بیداری او شود سیر خواب