سیاه شیر

معنی کلمه سیاه شیر در لغت نامه دهخدا

سیاه شیر. ( اِخ ) دهی است از دهستان بهمئی گرم سیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. دارای 250 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات ، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. ساکنین از طایفه بهمئی هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

معنی کلمه سیاه شیر در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان بهمئی گرم سیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان

جملاتی از کاربرد کلمه سیاه شیر

رحمت‌آباد سیاه شیر روستایی در دهستان چشمه زیارت بخش مرکزی شهرستان زاهدان استان سیستان و بلوچستان ایران است.
سیاه رو به گردد ، شها ، ز هیبت تو سیاه شیر علاماتشان میان سپاه
چهار مسیر شناخته شده در شمال و جنوب و شرق و غرب کوه برای دسترسی به دژ سفید وجود دارد. مسیر جنوبی و شرقی پیاده رو هستند. راه جنوبی سیاه شیر نام دارد و اکنون مسدود است. راه شرقی زرین کلاه نام دارد و سر راه شیراز قرار دارد. راه غربی یا شترخواب سواره‌روست و در کنار نورآباد قرار گرفته‌است. راه شمالی که آن را گلستان می‌نامند از فهلیان می‌گذرد و آنهم مسیری سواره‌رو است.
چشم سیهت که بی نظیرست آهوی سیاه شیر گیرست