سیاه درون

معنی کلمه سیاه درون در لغت نامه دهخدا

سیاه درون. [ دَ ] ( ص مرکب ) کنایه از عاصی و گنهکار و ظالم و سنگدل. ( آنندراج ) :
زآن پیشتر که جامه جانت شود سیاه
از مردم سیاه درون اجتناب کن.صائب.

معنی کلمه سیاه درون در فرهنگ عمید

بدطینت، بداندیش.

معنی کلمه سیاه درون در فرهنگ فارسی

کنایه از عاصی و گنهکار و ظالم و سنگدل

جملاتی از کاربرد کلمه سیاه درون

هر آنچه گم شده است از تو ای سیاه درون به روشنایی آه سحر توانی یافت
امید رحم ز چشم تو عین ساده دلیست کزین سیاه درون جز ستم نمی آید
مریز خار به راه من ای سیاه درون که خون در آبله اهل درد نیشترست
ز می‌پرستی خود لاله برنمی‌گردد شب سیاه درونان سحر نمی‌گردد
دهنه سیاه درون، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان طوالش در استان گیلان ایران است.
مجو ز چرخ مروت که این سیاه درون ز دست کور مکرر عصا گرفت و گذاشت
ایمن ز طبع دزد شدن عین غفلت است از صحبت سیاه درونان کران طلب
دردست، صبح شیب، می خوشگوار چیست؟ در پیری این سیاه درون این نگار چیست؟
ز آه سرد مشو غافل ای سیاه درون که چهره شب تار از سحر سفید شود
به هر سیاه درون مشنوان ترانه خویش زمین پاک طلب کن برای دانه خویش
خبر قتل سعید عقیقی در شمارهٔ ۴۹ نشریهٔ کار، ارگان سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران اعلام شد. مراسم بزرگداشتی نیز در ۸ اسفند سال ۱۳۵۸، ساعت ۲ بعدازظهر به مناسبت سومین روز کشته شدن وی در دانشکدهٔ علوم توسط دانشجویان دانشگاه برگزار شد. نشریهٔ کار در شمارهٔ ۵۴ خود به تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۵۹ در مطلبی برای گرامیداشت سعید عقیقی ترور وی را به «باندهای سیاه درون سپاه پاسداران» و به طور مشخص به گروهی که از آن با نام «گروه تحقیق، به سرپرستی شخصی به نام ملکوتی» یاد کرد نسبت داد که به ادعای این نشریه به «شناسایی و ترور عناصر انقلابی» می‌پرداخته است.
فریب دختر رزخورده ای، نمی دانی که این سیاه درون را حجاب کابین است