سیاه بخت

معنی کلمه سیاه بخت در لغت نامه دهخدا

سیاه بخت. [ ب َ ] ( ص مرکب ) بدطالع و شوم. ( آنندراج ). بدبخت. تیره بخت. || زنی که شوی آنرا دوست ندارد و مطبوع بوی نباشد. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه سیاه بخت در فرهنگ عمید

تیره بخت، بدبخت، بدطالع، بی طالع، بداختر.

معنی کلمه سیاه بخت در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بدبخت تیره بخت . ۲ - دختر مسن بی شوی . ۳ - زنی که در ازدواج خود بدبخت شده .

جملاتی از کاربرد کلمه سیاه بخت

چو لاله مرهم داغش ز خون بود صائب سیاه بختی هرکس ز خانه برخیزد
گلگونه نشاط ازو یافت لاله زار خال سیاه بختی مشک تتار ازوست
ای بخت سیاه بخت تدبیری کن وی ناله سینه سوز تاثیری کن
ازو مپرس حدیث سیاه بختی ما که سرمه دان نکند هیچ کس نمکدان را
من از سیاه بختی آورده رو به دیوار وان زلفکان زنگی بر روی انورش بین
سیاه بخت شد عدو چو روز ما سفید شد شعار او سیه بود همیشه چون شعار شب
یا قدر شب سیاه بخت است یا بخت عدوی بد نهاد است
آخر سیاه بختی مجنون عزیز کرد بر چهره زنان عرب، خال نیل را
آن ننگ دوزخ است یزید سیاه بخت کز پهلویش عذاب خدا در عذاب شد
گویم سیاه بختی ام از دود آه کیست چون خود ستاره سوخته باشم گناه کیست؟