سکیت

معنی کلمه سکیت در لغت نامه دهخدا

سکیت. [ س ُ ک َ ] ( ع ص ) مرد همیشه خاموش. || اسب بازپسین رهان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اسب پسین باز در مسابقه. ( مهذب الاسماء ).
سکیت. [ س ِک ْ کی / س ُ ] ( ع ص ) مرد پیوسته خاموش. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( دهار ).
سکیت. [ س ِک ْ کی ] ( اِخ ) ایرانی خوزی اهوازی از قریه دورق از علمای نحو و لغت عرب و معروف به صلاح. پدر ابن السکیت ، یعقوب. سکیت معرفت کامل به عربیت و علوم عربیه داشت. و او در شعر بر پسر خود برتری داشت و پسر او یعقوب در نحو بر او مقدم بود. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه سکیت در فرهنگ فارسی

ایرانی خوزی اهوازی از قریه دورق از علمای نحو و لغت عرب و معروف به صلاح .

معنی کلمه سکیت در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دهمین اسب در مسابقه اسب دوانی را سکیت گویند.
سُکیت دهمین اسب در مسابقه.
به نظر برخی، سکیت همان فسکل (آخرین اسب) است.

جملاتی از کاربرد کلمه سکیت

آلجونا ساوچنکو (اوکراینی: Олена Валентинівна Савченко؛ زادهٔ ۱۹ ژانویهٔ ۱۹۸۴) اسکیت‌باز نمایشی اهل اوکراین است. وی از سکیت‌بازان نمایشی در بازی‌های المپیک زمستانی بوده است.