سپید پوست

معنی کلمه سپید پوست در لغت نامه دهخدا

سپیدپوست. [ س َ / س ِ ] ( ص مرکب ) آنکه پوست او سفید است. و نژادی که پوست بدن آنها سپید باشد. ابیض. ( زمخشری ). مشخصات سپیدپوستان عبارتست از رنگ سپید، چشمان درشت بدون اعوجاج ، ریشهای انبوه ، موهای ساده بدون کرک برنگ سیاه خرمایی یا نزدیک بحنایی. سپیدپوستان در اروپا و شمال آفریقا، آسیای غربی و قسمتی از آمریکا زندگی می کنند - انتهی : ایشان [ مردم اندلس ] مردمانی اند سپیدپوست ازرق چشم. ( حدود العالم ).

معنی کلمه سپید پوست در فرهنگ فارسی

آنکه پوست او سفید است و نژادی که پوست بدن آنها سپیدباشد ابیض

جملاتی از کاربرد کلمه سپید پوست

در شمال غربی ایران نیز ورود جماعت مشابهی از بردگان که از قفقاز و ماورای آن آورده می‌شدند ادامه داشت. این بردگان، ترکان و غیر ترکهایی از قفقاز و اروپای شرقی ـ مانند آلانها، روسها و صقالبه ـ بودند (صقالبه سپید پوست احتمالاً علاوه بر اسلاوها شامل مردم فین و اویغور شرق روسیه، مانند بُرطاسها یا موردونیها، نیز می‌شدند). رسم «غزو» نیز که مسلمانان در منطقة قفقاز اجرا می‌کردند، بردگان مسیحی بسیاری، از جمله یونانیان و ارمنیان و گرجیان را وارد منطقه می‌کرده‌است.