سویسه

معنی کلمه سویسه در لغت نامه دهخدا

سویسه. [ س َ س ِ ] ( اِ ) قوس و قزح. ( برهان ) ( جهانگیری ).قوس و قزح مخفف سرویسه. ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ).
سویسه. [ س ُ وِ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. دارای 155 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

معنی کلمه سویسه در فرهنگ عمید

= رنگین کمان

جملاتی از کاربرد کلمه سویسه

این روستا در دهستان سویسه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده‌است.
بهر، روستایی از توابع بخش سویسه شهرستان کارون در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان سویسه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۱۲ نفر (۵۷خانوار) بوده‌است.
این روستا در دهستان سویسه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۱۶ نفر (۱۵خانوار) بوده‌است.
خضریه، روستایی از توابع بخش سویسه شهرستان کارون در استان خوزستان ایران است.
، روستایی از توابع بخش سویسه شهرستان کارون در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان سویسه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۵۰ نفر (۱۶۸خانوار) بوده‌است.
بحره، روستایی از توابع بخش سویسه شهرستان کارون در استان خوزستان ایران است.