سوزندگی. [ زَ دَ / دِ ] ( حامص ) حرقت و حدت و احساس غیرطبیعی از برخورد آتش. ( ناظم الاطباء ). عمل و اثر هر چیز سوزان : ز سوزندگی راه بخشش گرفت.نظامی.رجوع به سوزان شود.
معنی کلمه سوزندگی در فرهنگ فارسی
حرقت و حدت و احساس غیر طبیعی از بر خورد آتش عمل و اثر هر چیز سوزان
جملاتی از کاربرد کلمه سوزندگی
چو دانسته بودند کاو سرکش است به سوزندگی گرم چون آتش است
یکی ز نور و ز سوزندگی نتیجهٔ عشق یکی ز جان و ز پاکیزگی نتیجهٔ جان
خواجه ای را چون سر آید زندگی گرد آیند از پی سوزندگی